یکی از نتایج این انتخابات، احیای امید مردم در اوج ناامیدی است. جریان های داخل نظام و نهادهای قدرت، نباید پزشکیان را رقیبی از سوی جبهه اصلاحات بدانند که باید دولتش زمین بخورد ؛ بلکه باید او را یک امکان تاریخی برای تقویت رابطه حاکمیت با مردم، اصلاح ساختارهای غلط، حل مشکلات جامعه و احیای اعتماد عمومی […]

یکی از نتایج این انتخابات، احیای امید مردم در اوج ناامیدی است. جریان های داخل نظام و نهادهای قدرت، نباید پزشکیان را رقیبی از سوی جبهه اصلاحات بدانند که باید دولتش زمین بخورد ؛ بلکه باید او را یک امکان تاریخی برای تقویت رابطه حاکمیت با مردم، اصلاح ساختارهای غلط، حل مشکلات جامعه و احیای اعتماد عمومی و سرمایه های اجتماعی بدانند که در نهایت به حال خوب مردم در عین قوام و بالندگی نظام منجر می شود.

لذا خردمندانه و صلاح کار ملک و ملت در این است که به او کمک کنند و هیچ اشکالی هم ندارد که اعلام کنند در کنار دولت هستند و بخشی از موفقیت های آتی، مرهون همکاری و همراهی آنان است و پزشکیان نیز باید با صدای بلند همین را به مردم بگوید.

یکی از مشکلات اقتصادی کشور ما نامناسب بودن توزیع درآمد بین اقشار مختلف جامعه است چیزی که در کشورهای پیشرفته مد نظر قرار می گیرد. به عبارتی  سیاست مالی دولت نقش چشمگیری در توزیع درآمد و همسان نمودن طبقات جامعه ایفا می کند. به عنوان مثال مالیات بر مصرف و فروش براساس رکن “میزان بهره بری” است، یعنی هر فردی از جامعه به تناسب استفاده از خدمات دولتی، باید در تامین هزینه های دولتی نیز مشارکت کند.

و از سویی دیگر بزرگترین بیماری در جامعه یأس و ناامیدی نسبت به آینده است، برای همین است که حاکمان باید عدالت را در جامعه زنده کنند و با اجرای عدالت امید به زندگی در جامعه بالا می رود و مردم به نظام علاقه مند می شوند .اینکه جوانی هر چه تلاش کند نتیجه ای حاصل نشود دیر یا زود ناامید می شود وچه بسا به بیراهه ها متوسل شود این وظیفه مسوولان است که در برنامه های تلویزیونی ونشریات و… جوانان را به روش های صحیح زندگی ترغیب کنند. واگر امروز ما مردمان ناامیدی داریم حتما باید به کم وکاستی های آموزشی و فرهنگی پی ببریم. «سیاست امید» در بستر شرایط و احساس ناامیدی فوق ضرورت مضاعف پیدا می‌کند و شکل می‌گیرد. حاملان سیاست امید به‌جای تأکید یک‌جانبه بر ساختارهای نابرابر و تبعیض‌آمیز اولا در مقام شناخت، وجود این ساختارها را انکار نمی‌کنند و ثانیا بر کنشگری واقع‌نگرانه و امیدوارانه برای اصلاح این ساختارها تأکید می‌کنند. در سیاست امید کنشگری آگاهانه و واقع‌نگرانه در برابر رویکردهای ساختارگرا قرار دارد. در سیاست امید، حاملان و کنشگران به مردم وعده‌های بزرگ و تحقق‌نیافتنی و آرمان‌شهری نمی‌دهند، بلکه ضمن قبول واقعیات معتقدند با رونق گفت‌و‌گوی جمعی در میان اقشار مختلف درباره مشکلات و راه‌های برون‌رفت از آنها، آینده‌ای بهتر به روی شهروندان گشوده مي‌شود.

و اگر بگوییم نمی توانیم که باید بدانیم نتوانستن از دو منشا ایجاد می شود از ضعف و نیز از عدم آگاهی از مسائل پیش روی، در این صورت نباید توقعی داشت که جامعه مسیر صحیح پیشرفت و تعالی اقتصادی و سیاسی و فرهنگی قرار گرفته و آن مسیر را طی کند. ببینید اگر افراد ضعیفی به صِرف هم گرایش بودن با حاکمیت ها وارد عرصه شوند و از حضور نخبگان و برجستگان به وسیله فیلترهای به ظاهر قانونی ممانعت شوند، خروجی چنین سیاست هایی، «نتوانستن» است .امیدواریم با به روی کار امدن دولت جدید انرژی تازه ای در جامعه بدمد و مردم امید از دست رفته خود را بازجویند.

  • نویسنده : سعید افشاری