ثروت: نمایش اخیر شروین پاشایی در گالری مؤسسه فرهنگی بینش، با عنوانی تأمل‌برانگیز و رازآلود —«راسپی»— نگاه مخاطب را از همان ابتدا به لایه‌هایی فراتر از ظاهر آثار دیجیتال آرت می‌برد. واژه‌ای که در ذهن نویسنده هم‌زمان با وزن و آهنگ “راستی” و البته با معنای “آوازه خان” نه به معنای خواننده سرود بلکه آن […]

ثروت: نمایش اخیر شروین پاشایی در گالری مؤسسه فرهنگی بینش، با عنوانی تأمل‌برانگیز و رازآلود —«راسپی»— نگاه مخاطب را از همان ابتدا به لایه‌هایی فراتر از ظاهر آثار دیجیتال آرت می‌برد. واژه‌ای که در ذهن نویسنده هم‌زمان با وزن و آهنگ “راستی” و البته با معنای “آوازه خان” نه به معنای خواننده سرود بلکه آن فردی که در تسلیم و حضور هم نجوا با جهان برون و درون می شود، بدین سان اسطوره و عشق درهم‌ می‌آمیزد؛ هرچند این واژه، برای کهنسالان برخی از شهرهای یزد مانند بافق و فهرج، آشناتر ست.

پاشایی در این مجموعه با تکیه بر زبان تصویر و قدرت فرم، منظری تازه پیش روی مخاطب می‌گشاید؛ همان‌گونه که آلن دوباتن و جان آرمسترانگ هنر را وسیله‌ای برای التیام روان می‌دانند، آثار او نیز چیزی از جنس مرهم‌اند؛ گاه گستره‌ای از تن را دربرمی‌گیرند، گاه نوازشی‌اند برای جامعه‌ای پریشان و غم‌زده. او، به‌مثابه نویسنده و مولف، کوشیده است تا منزلت «کلمه» و «تصویر» را به‌سان خوراکی پاک و دلپذیر، بی‌تکلف و بی‌تظاهر، به مخاطب تعارف کند.

آثار اخیر او رنگ و بویی ماورایی و حکیمانه دارند؛ همچون زبان مولانا، که برای بیان حقایق فراتر از فهم مستقیم، به «مثال» پناه می‌برد. پاشایی نیز در دوگانگی پیکره‌های طبیعت‌گرایانه و تجریدی و نام‌گذاری تأمل‌برانگیز هر تابلو، نوعی «تمثیل» را به کار می‌گیرد؛ تمثیلی که نه شباهت با ذات حقیقت دارد، بلکه فقط برای تقریب ذهن به کار رفته است. چنانکه مولانا می‌گوید: «هر چه گوییم مثال است، و مثل نیست».

در آثار پاشایی، نور حضوری محوری دارد؛ نوری که نه از جنس ماده است، نه لزوماً درخشان و آشکار. نوری که لحظه‌ی شهود است؛ همان نقطه‌ی تلاقی درون و بیرون، حضور و تسلیم. در اینجا، جوهره نور در گردش دایره‌وار خلقت تجلی می‌یابد، بی‌آنکه بتوان آن را در زجاجه یا مصباحی گنجاند. نور، همان «بی‌مکانی» است که در دل طالب راستین، به شهود می‌نشیند.

پیکره‌های پاشایی در فضایی برزخی، معلق میان جهان‌های تمثیلی و عینی، ما را به تأملی درباره معنای زندگی و تنهایی انسان می‌برند. آثارش یادآور آنند که شاید «درد، خود درمان باشد». همچون ریسمانی بی‌انتها که هنرمند هر بار با آن درگیر می‌شود، گاه چیزی به آن می‌افزاید و گاه می‌کاهد، اما همواره در مسیری است که ریشه در ناخودآگاه جمعی و کهن‌الگوهای اسطوره‌ای دارد.

تمامیت یکپارچه این پروژه، گواهی‌ است بر تلاش هنرمند برای رسیدن به آرمان‌شهری که نه مقصدی نهایی، بلکه میدانی برای جدال میان تاریکی و نور است. او با بهره‌گیری از عناصر بصری دیجیتال آرت، به‌سان رسانه‌ای معاصر، و با بن‌مایه‌ای از شعر و عرفان، به بیانی تازه و قرابت‌مند از معنویت و هنر دست یافته است. نمایشگاه انفرادی نقاشیِ دیجیتال شروین پاشایی در ‎گالری بینش، از روز ‎جمعه ٢۶ اردیبهشت ماه ١۴٠۴ تا ۴ خرداد برگزار شده است.

 

 

  • نویسنده : غزال زارع