ثروت بررسی می کند ؛ علی حبیبی روزنامه نگار: مدت‌هاست که سطح حقوق و دستمزدها، هزینه یک زندگی معمولی را تامین نمی‌کند. این روزها تکه کلام بسیاری از حقوق بگیران و کارگران این است که حقوق و دستمزد ماهانه آنان شاید هزینه ۱۰ روز زندگی آنان را جواب دهد. طبق یک نظرسنجی از بخشی از […]

ثروت بررسی می کند ؛

علی حبیبی روزنامه نگار: مدت‌هاست که سطح حقوق و دستمزدها، هزینه یک زندگی معمولی را تامین نمی‌کند. این روزها تکه کلام بسیاری از حقوق بگیران و کارگران این است که حقوق و دستمزد ماهانه آنان شاید هزینه ۱۰ روز زندگی آنان را جواب دهد.

طبق یک نظرسنجی از بخشی از جامعه کارگری، میزان پیش‌بینی و انتظار کارگران از افزایش دستمزد سال ۱۴۰۳ بررسی شده است.

در این نظرسنجی که از سوی مرکز افکارسنجی سرمایه انجام شده ۳.۱درصد از پاسخگویان گفته‌اند که درآمد ماهانه آنها از شغل اصلی زیر ۶ میلیون تومان، ۷درصد ۶ تا ۸ میلیون، ۹.۷درصد ۸ تا ۱۰ میلیون، ۲۲.۶درصد ۱۰ تا ۱۲ میلیون، ۲۴.۸درصد ۱۲ تا ۱۵ میلیون، ۲۱.۶درصد ۱۵ تا ۲۰ میلیون، ۷.۲درصد درآمد ماهانه آنها بیشتر از ۲۰ میلیون و ۴درصد به این سوال پاسخی نداده‌اند. همچنین ۲۱.۸درصد از کارگران و کارمندان بیان کردند که برای بهبود وضعیت معیشت باید دستمزدها افزایش یابد، ۷۰.۵درصد معتقد بودند که قیمت‌ها کنترل شود و ۷.۷درصد نیز سایر موارد را برای بهبود وضعیت معیشتی بیان کرده‌اند. شرکت‌کنندگان در این افکارسنجی به سوال «لزوم افزایش دستمزد در شهرهای بزرگ نسبت به شهرهای کوچک» پاسخ دادند که ۱۹.۸درصد از پاسخگویان اصلا با افزایش دستمزد در شهرهای بزرگ نسبت به شهرهای کوچک موافق نبوده، ۸.۲درصد خیلی کم، ۱۲.۲درصد کم، ۳۰.۲درصد زیاد و ۲۹.۶درصد به میزان خیلی زیاد با افزایش دستمزد در شهرهای بزرگ موافق بوده‌اند.

 

برخی نیز این مدت را کمی بیشتر ابراز می‌دارند اما به یک ماه نمی‌رسد که پولشان تمام می‌شود. این دسته از حقوق بگیران متناسب با نرخ تورم و قیمت کالاها، دستمزد کافی دریافت نمی‌کنند که بتوانند چرخ زندگی‌شان را به مدت یک ماه بچرخانند. در این حالت ناچارند بسیاری ازنیازهای خانواده خود را حذف کنند تا بتوانند زندگی خود را اداره کنند. پس انداز و این جور واژه‌ها نیز سال‌هاست که در زندگی آن‌ها جایی ندارد. پس انداز آنان خیلی سال‌ها پیش تمام شده است هرچند هرماه به آن نیاز پیدا می‌کنند اما هیچ پس اندازی برای تهیه مایحتاج یک زندگی معمولی ندارند و برای رفع آن چاره‌ای جز نخریدن کالای ضروری خود ندارند سفره‌ای که هر روز کوچکتر از روز قبل می‌شود. قرض گرفتن از دیگران نیز نه کسی با این میزان دستمزد و حقوق، توان عودت این قرض به دیگران را دارد و نه کسی پولی برای قرض دادن به دیگران دارد چون خودش نیز کارگر و حقوق بگیر و از افراد کم درآمد جامعه است.

حداقل حقوق و دستمزد امسال کارگران و کارمندان حدود ۱۰ میلیون تومان تعیین شد. در حال حاضر بیشتر کارگران شرکت‌ها حداقل بگیر هستند. بنابراین طیف زیادی از شاغلان را این دسته از حقوق بگیران ثابت تشکیل می‌دهند. البته این گزاره به این معنی نیست که شاغلان دیگر که بیشتراز حداقل بگیران دستمزد دریافت می‌کنند وضع‌شان بهتر است. سایر سطوح حقوق بگیران شاید چند میلیون بیشتر بگیرند که در این بازار و قیمت کالاها و خدمات، چندان تاثیر معنا‌داری در تهیه بیشتر نیازهای آنان ندارد. کسانی که مایحتاج هر روزه یک خانواده را تهیه می‌کنند، به خوبی از قیمت کالاها و خدمات مطلع هستند و اگر به بازار نمی‌روید، کافی است که سری به بازارها و فروشگاه‌های محل خود بزنید تا میزان افزایش قیمت‌ها و فاصله زیاد آن با قدرت خرید یک حقوق بگیر ۱۰ میلیون تومانی را بسنجید. البته کسانی که در مورد تعیین حقوق و دستمزد حقوق بگیران تصمیم می‌گیرند بیشتر به کسب اطلاعات از قیمت کالاها و خدمات نیاز دارند. باتوجه به تعیین حقوق و دستمزد امسال که برای حداقل بگیران افزایش ۳۵ درصد و سایر سطوح ۲۲ درصد بعلاوه حدود ۷۰۰ هزار تومان رقم ثابت درنظرگرفته شده، به نظر می‌رسد تصمیم‌گیران تعیین دستمزد اطلاعات کافی درباره فاصله بین درآمد و تورم جامعه ندارند. در سال‌های اخیر همواره میزان تعیین دستمزد، حداقل نصف سطح تورم جامعه تعیین شده است و دراین حالت با تکرار چندین ساله این نوع تعیین دستمزد، فاصله زیادی بین میزان دستمزد و تورم بوجود آمده است. در چنین وضعیتی قدرت خرید بسیاری از خانواد‌ه‎های حقوق بگیر، مستمری بگیر و کم آمد به شدت کاهش یافته است. بسیاری از آنان توانایی تهیه اقلام و نیازهای ضروری خانواده را ندارند. این دسته از حقوق بگیران در سال‌های اخیر میزان خرید خود را بسیار کاهش داده‌اند. بسیاری از اقلام را از سبد خانوار خود حذف کرده‌اند یا وزن اقلام و خوراکی‌های آنان هر روز کمتر از روز قبل می‌شود یعنی اگر سال‌های قبل توانایی خرید چند کیلو از یک کالای مورد نیاز را داشتند اما حالا این میزان خرید به یک کیلو و حتی کمتر رسیده است. در این شرایط اعضای خانواده ناگزیرند کمتر نیازهای اساسی را مصرف کنند و به همین نسبت نیز مواد کافی و لازم به بدن آنان نرسد. حتی کسانی که از خود خانه‌ای دارند و اجاره نشین نیستند نیز از پس هزینه‌های زندگی بر نمی‌آیند و بسیاری از اقلام خوراکی را از سفره‌های خود حذف کرده‌اند. در این وضعیت اوضاع خانواده‌های اجاره نشین ازهمه نامساعدتر و بغرنج‌تر است. این دسته ازخانوارها که تقریبا نیمی از جمعیت پایتخت را تشکیل می‌دهند به ندرت توان خرید مواد ضروری مثل میوه و لبنیات، گوشت و مرغ  را دارند. وضعیت در شهرستان‌ها بدتر از پایتخت است. اگر در تهران اندکی کار و اشتغال وجود دارد اما در شهرستان‌ها کمتر این مزیت دیده می‌شود. شاید در شهرستان‌ها آمار اجاره نشینی و نرخ اجاره نشینی کمتر از پایتخت باشد اما قیمت کالاها و خدمات اگر بیشتر از تهران نباشد کمترهم نیست. در این اوضاع باید رسیدگی به وضعیت معیشتی و سفره مردم به صورت جدی به عنوان اولویت نخست برنامه‌های مسئولان مورد توجه قرار گیرد. هرچند کاهش تورم در آمار و شعار دیده می‌شود اما در واقعیت هنوز سفره‌های مردم خالی است و هر روز نیز خالی‌تر از روز قبل می‌شود. تورم بالا، ترمیم نشدن حداقل حقوق و دستمزد در سال‌های اخیر و همچنین افزایش قیمت‌ها عرضه را بر کم درآمدها و مستمری بگیران تنگ کرده است و لازم است در این خصوص برنامه‌ریزی جدی وعملی صورت گیرد تا کم‌درآمدها بیش از این با مشکلات تامین مواد مورد نیاز زندگی خود مواجه نشوند.

 

  • نویسنده : علی حبیبی