طبق گزارش ثروت ؛ آموزش و پرورش كشور همچنان با مسایل مختلفی از مشکل مهارت آموزی دانش‌آموزان در مدرسه تا كیفیت آموزش مواجه است. كیفیت آموزش در مدارس از بحث برانگیزترین مسایل در سال‌های گذشته و اخیر بوده، موضوعی كه والدین و فراگیران با توجه به كاهش جمعیت دانش‌آموزی انتظار داشتند عنایت و توجه بیشتری […]

طبق گزارش ثروت ؛
آموزش و پرورش كشور همچنان با مسایل مختلفی از مشکل مهارت آموزی دانش‌آموزان در مدرسه تا كیفیت آموزش مواجه است.
كیفیت آموزش در مدارس از بحث برانگیزترین مسایل در سال‌های گذشته و اخیر بوده، موضوعی كه والدین و فراگیران با توجه به كاهش جمعیت دانش‌آموزی انتظار داشتند عنایت و توجه بیشتری به آن شود. هر چند کاهش دانش‌آموزان در كلاس درس می‌تواند در كیفیت آموزش تاثیرگذار باشد اما به نظر می‌رسد این مورد تاثیر چندانی در كیفیت آموزش و پرورش ایران نداشته است.
چنانچه كیفیت آموزش در مدارس را به شمار دانش آموزان در یك مدرسه یا كلاس ارتباط دهیم، باید گفت كه شمار دانش‌آموزان در ایران در دو دهه اخیر همواره با تغییراتی روبرو بوده است. در دهه گذشته حتی تعداد دانش‌آمنوزان به حدود ۲۰ میلیون نفر رسید در حالی‌كه بعداز آن جمعیت دانش آموزی با توجه به كاهش جمعیت هرساله رو به کاهش گذاشت و در سال تحصیلی گذشته به ۱۶ میلیون و ۵۰۰ هزار نفر رسید و امسال نیز تقریبا با چنین رقمی مواجه هستیم.
اگر بپذیریم كه كاهش جمعیت دانش آموزی می‌تواند به كیفیت آموزش در مدارس منجر شود باید تاكید كرد كه با وجود كاهش جمعیت دانش آموزی در این سال‌ها، تفاوت معنی‌داری در افزایش كیفیت مدارس دیده نشده است.
هر چند در این سال‌ها ممكن است شمار حضور دانش‌آموزان در برخی از كلاس‌های درس كاهش یافته باشد، یعنی برای مثال از ۳۰ نفر به ۲۰ نفر رسیده باشد اما تنها حضور كم دانش‌آموز در كلاس باعث ارتقای كیفیت آموزش نشده است بلكه اگر در بخش‌هایی با كیفیت آموزش مواجه هستیم، این محتوا و برنامه‌های آموزشی بوده كه سبب رشد كیفیت آموزش شده است.
بنابر این نتیجه می‌گیریم كه افزایش كیفیت آموزش در مدارس به عوامل متعددی نیازمند است كه استفاده از معلمان مجرب و آموزش دیده، تراكم كلاس، محتوای كتاب‌های درسی و برنامه‌های آموزشی در این زمینه نقش دارند.
با نگاهی هر چند گذرا به شمار دانش آموزان و وضعیت آموزش در دو دهه گذشته این نتیجه حاصل می‌شود كه مدارس هر چند با كاهش دانش‌آموز مواجه بودند اما به همان نسبت در ارتقای آموزش موفق نبوده‌اند.
آموزش و پرورش در این سال‌ها بیشترین هزینه و وقت خود را صرف ترمیم بخش‌های سخت افزاری از جمله نوسازی و بازسازی فضاهای آموزشی كرد و كمتر به ارتقای آموزش و مهارت آموزی دانش‌آموزان توجه داشت هر چند در بخش سخت افزاری نیز بطور كامل موفق نبوده است.
میزان مهارت آموزی دانش‌آموزان در مدارس از موضوعاتی است كه سال‌ها در مدارس كشور بیان می‌شود اما واقعیت این است كه هنوز خروجی‌های این نظام پس از ۱۲ سال تحصیل به مهارت درخوری برای ورود به بازار كار دست پیدا نمی‌كنند.
شیوه آموزش در مدارس بگونه‌ای است كه اگر بطور مثال برخی دانش‌آموزان بتوانند خواندن و نوشتن را یاد بگیرند اما هرگز فراگیر قادر به نوشتن یك مطلب و نامه ساده نخواهد بود كه این مشكل حتی به دوره‌های دانشگاهی و تحصیلات تكمیلی نیز كشیده می‌شود.
آموزش زبان در مدارس نیز از دیگر اشكالات نظام آموزشی است كه دانش آموزان پس از ۱۲ سال تحصیل و شركت در كلاس‌های زبان انگلیسی مدرسه، بسیاری از آنان هرگز قادر به مكالمه ساده انگلیسی نیستند در حالی‌كه این وضعیت تقریبا در دیگر درس‌ها از جمله فیزیك، شیمی و.. نیز دیده می‌شود.
در شاخه‌های فنی و حرفه ای و كاردانش نیز وضعیت مشابهی در جریان است با این تفاوت كه در این شاخه‌ها هنرجو و دانش آموز دستكم دو سال در رشته تخصصی خود آموزش می‌بیند اما هرگز نمی‌تواند به توقعات بازار كار پاسخ دهد.
با این همه باید گفت مدارس كشور هنوز از آموزش و پرورش خلاق، كارآمد و پویا فاصله دارد و چنانچه برنامه‌های تراكم دانش‌آموزی و كیفیت آموزش را بخوبی در مدارس پیاده كند آنگاه می‌توان امیدوار بود كه ارتقای آموزش در مدارس تحقق یافته است.
در یک دهه اخیر، آموزش و پرورش نه‌تنها در تربیت و مهارت‌آموزی نسل جدید دست بالایی نداشته است که حتی کیفیت آموزش نیز با اما و اگرهای بسیاری همراه شده و انواع مختلف مدارس با عناوین مختلف و دریافت شهریه در حال ارائه کیفیت‌های متفاوتی از آموزش به دانش‌آموزان هستند.
موضوع تنوع مدارس در کشور بحثی قدیمی و ریشه‌دار است و دیدگاه‌های متفاوتی هم درباره آن مطرح است در حقیقت این موضوع در دوگانه عدالت تا بی‌عدالتی تعریف می‌شود؛ برخی تنوع مدارس را مصداق عدالت آموزشی و برخی هم حذف آن را آغاز گام گذاشتن در مسیر تحقق عدالت می‌‌‌دانند!
حداقلی‌ترین آسیب تنوع مدارس در کشور، ارائه انواع مختلفی از آموزش در مدارس متنوع و شکل‌گیری دو گانه «شهریه ـ کیفیت» است یعنی خانواده‌ها به ازای بهره‌مندی از آموزش با کیفیت باید برای فرزندان خود هزینه کنند.
پیش از این و در سال ۱۳۹۸ مجلس وقت تلاش کرد تا تنوع مدارس را کاهش و انواعی از مدارس را حذف کند اما در میدان اقدام هر کدام از این مدارس طرفداران سرسختی پیدا کردند و در نهایت هم شورای نگهبان به ابطال مصوبه مجلس رأی داد.
در میزگردی با موضوع تنوع مدارس در کشور تعدادی از کارشناسان آموزشی و مسئولان سابق وزارت آموزش و پرورش نظر خود را در این‌باره ارائه کردند که در ادامه مشروح آن را می‌خوانیم:
مهرداد ویس کرمی؛ عضو کمیسیون آموزش و تحقیقات مجلس درباره موضوع تنوع مدارس در کشور معتقد است: طبق اصل ۳۰ قانون اساسی دولت موظف است، آموزش رایگان را تا پایان دوره متوسطه برای تمام جامعه فراهم کند اما سؤال این است آیا در جایی از قانون آمده است، آموزش و پرورش غیررایگان در کشور وجود نداشته باشد؟
وی منتقدان مدارس پولی و خاص را متهم به داشتن تفکر سوسیالیستی کرد و گفت: برخی در اقتصاد و آموزش، تفکر سوسیالیستی دارند که با تفکر اسلامی سازگار نیست، ما طرفدار نظام سرمایه‌داری نیستیم و اسلام بر اساس عدالت مسائل را تبیین می‌کند، عدالت به معنای مساوات نیست اگر بخواهیم بازارپسند حرف بزنیم، عنوان می‌کنیم که مدارس متنوع عامل رانت و فساد است.

دستیابی به آموزش و پرورش خلاق، كارآمد و پویا جزو آرمان‌های همه مربیان و دست اندركاران تعلیم و تربیت است، به نظر می‌رسد در اولین گام بهتر است مؤسسات پژوهشی در آموزش و پرورش، با استفاده از تحقیقی كیفی و همه جانبه، عوامل بازدارنده در راه نیل به چنین آموزش و پرورش آرمانی را شناسایی كنند.
تأكید بر حفظ مطالب بدون درك مفاهیم (به‌ویژه در دوره‌های متوسطه اول و دوم )، تدریس مستمر به روش سنتی سخنرانی بدون مشاركت دادن دانش آموزان در فرآیند یاددهی – یادگیری، عدم ارجاع كار گروهی به دانش آموزان، عدم ایجاد فرصت برای برقراری ارتباط عاطفی و صمیمی بین دانش آموزان و… همه عوامل بازدارنده برای تأمین آموزش و پرورش خلاق، كارآمد و پویا است.
روش‌های تدریس باید دانش‌آموز را فعال كند و بر این اساس یادگیری به یك جریان دو سویه و فعال تبدیل شود. از این رو دانش‌آموزان و هم معلمان برای همراهی با این نظام آموزشی باید زمینه و امكانات متناسب با این نوع نگرش را در دسترس داشته باشند درحالی‌كه در آموزش و پرورش كنونی هم دانش آموز و هم معلم فاقد چنین ابزاری هستند.
در این نظام آموزشی برنامه‌ها و رویكردها بگونه‌ای است كه دانش آموز محقق، نقاد و پرسشگر پرورش نمی‌یابد و از همین رو در بروز ابتكارات و خلاقیت‌ها ناتوان بوده و همین عامل كیفیت آموزش را كاهش می‌دهد.
نتیجه چنین آموزشی تنها صدور مدارك تحصیلی بدون پشتوانه است كه فارغ التحصیل قادر به انجام كوچكترین فعالیتی نیست و به همین دلیل حركت و رویكرد نظام آموزشی به سمت آموزش‌های كاربردی از نیازهای كنونی مدارس كشور است.