ثروت بررسی می کند؛ بر اساس آخرین آمار ارائه شده از سوی بانک مرکزی متوسط قیمت هر متر مربع در شهر تهران به بیش از ۸۸ میلیون تومان رسیده است. رشد قیمتی که اگرچه به واسطه پیشی گرفتن تورم مسکن از تورم عمومی هم اکنون کاهشی شده استآما زمینه ساز افزایش سرسام اور قیمت اجاره […]

ثروت بررسی می کند؛
بر اساس آخرین آمار ارائه شده از سوی بانک مرکزی متوسط قیمت هر متر مربع در شهر تهران به بیش از ۸۸ میلیون تومان رسیده است. رشد قیمتی که اگرچه به واسطه پیشی گرفتن تورم مسکن از تورم عمومی هم اکنون کاهشی شده استآما زمینه ساز افزایش سرسام اور قیمت اجاره بهای مسکن را فراهم اورده است . موضوعی که با توجه به عقب ماندگی چند ساله دستمزدها از رشد تورم عملا اتامین مسکن برای بسیاری از خانوارها را امکان پذیر نمی کند و در نهایت به کوچ اجباری بسیاری از افراد و خانوارها به شهرهای حاشیه ای و به نوعی فرار از تهران منجر شده است .
به گزارش «ثروت» براساس آخرین آمارهای بانک مرکزی، متوسط قیمت هر مترمربع مسکن در تهران به بیش از ۸۸ میلیون تومان رسیده است. این در حالی است که در سال ۱۳۹۷، قیمت هر مترمربع مسکن در تهران حدود ۸ میلیون تومان بود، به عبارت دیگر در طول ۵ سال، قیمت مسکن بیش از ۱۱ برابر افزایش یافته است.
در کنار این افزایش قیمت، درآمد خانوارها به هیچ وجه همگام با رشد قیمت مسکن افزایش نیافته است. براساس گزارش مرکز آمار ایران، متوسط درآمد ماهانه خانوارهای شهری در تهران در سال ۱۴۰۲ حدود ۲۱ میلیون تومان بوده است، در حالی که برای خرید یک آپارتمان ۵۰ متری در تهران در همان سال با قیمت متری ۷۵ میلیون، به مبلغی بیش از ۳ و نیم میلیارد تومان نیاز بود. این بدان معناست که حتی با پس‌انداز تمام درآمد ماهانه یک خانوار به مدت ۱۴ سال، امکان خرید یک آپارتمان متراژ پایین وجود ندارد، آن هم در صورتی که هیچ هزینه دیگری پرداخت نشود. این اختلاف فاحش بین درآمد و قیمت مسکن، یکی از مهم‌ترین عوامل مهاجرت تهرانی‌ها از پایتخت شده است.
علاوه بر خرید مسکن، اجاره‌بها نیز به شدت افزایش یافته است. طبق آمار رسمی، متوسط اجاره ماهانه یک واحد مسکونی ۷۵ متری در مناطق مرکزی تهران بیش از ۲۰ میلیون تومان است. این رقم در مقایسه با سال ۱۳۹۷ که متوسط اجاره‌بها حدود ۳ میلیون تومان بود، بیش از ۶ برابر افزایش یافته است. بسیاری از مستاجران تهرانی، به دلیل عدم توانایی پرداخت اجاره‌های بالا، مجبور به مهاجرت به مناطق حاشیه‌ای تهران و حتی شهرهای اطراف شده‌اند. شهرهایی مانند پردیس، پرند، و اندیشه به مقاصد اصلی مهاجرت مستاجران تهرانی تبدیل شده‌اند که در این مناطق، اجاره‌بها حدود ۵۰ تا ۷۰ درصد کمتر از مرکز تهران است.
با توجه به گرانی مسکن و اجاره‌بها، بسیاری از شهروندان به شهرهای حاشیه‌ای و یا استان‌های همجوار مهاجرت کرده‌اند. بررسی ها نشان می دهد جمعیت شهر پردیس در ۸ سال گذشته از حدود ۷۳ هزار نفر به بیش از ۲۵۰ هزار نفر رسیده است که رشد بیش از ۳۰۰ درصد داشته است. پرند نیز به جمعیت ۵۰۰ هزار نفری رسیده است که انتظار می رود جمعیت آن بیشتر هم شود. در حالی که طبق برآوردها ظرفیت جمعیت پذیری این شهر حدود ۸۵ هزار نفر بود. این در حالی است که رشد جمعیت تهران در همین دوره کمتر از ۱۰ درصد بوده است. این آمارها نشان می‌دهد که تهرانی‌ها به دنبال مسکن ارزان‌تر به شهرهای اطراف و حتی استان‌های دیگر روی آورده‌اند.
یکی دیگر از دلایل عمده مهاجرت تهرانی‌ها، کاهش شدید قدرت خرید مسکن است. در دهه‌های گذشته، نسبت قیمت مسکن به درآمد خانوار در تهران حدود ۵ تا ۷ سال بود، یعنی یک خانوار متوسط می‌توانست با پس‌انداز ۵ تا ۷ سال درآمد خود، یک خانه متوسط در تهران خریداری کند. اما اکنون این نسبت به بیش از ۱۴ سال رسیده است. این افزایش نسبت به معنای دورتر شدن تحقق رویای خانه‌دار شدن برای بسیاری از تهرانی‌ها است، که نتیجه آن مهاجرت به شهرهایی با قیمت‌های مناسب‌تر است.
در این رابطه فردین یزدانی، کارشناس اقتصاد شهری و مسکن می گوید: ایران در رتبه‌بندی جهانی در دسته کشورهایی قرار دارد که به تناسب متوسط درآمد افراد، قیمت مسکن بالاست و هر خانواده قادر به خرید آن نیست. هزینه تامین مسکن در ایران به قدری بالاست که درصد قابل توجهی از هزینه‌های خانوار را به خود اختصاص می‌دهد به طوری که شاخص سهم مسکن از هزینه خانوار در مناطق شهری کشور ۳۷ درصد و در استان تهران حدود ۵۰ درصد و در شهر تهران بیش از ۵۵ درصد است. این موضوع منجر شده ایران از نظر گرانی مسکن به نسبت درآمد خانوار، رتبه هفتم دنیا را داشته باشد.
آنچه مسلم است مسکن در حال حاضر به مهمترین چالش خانوارها به ویژه در شهرهای بزرگ و البته پایتخت تبدیل شده و کوچ اجباری بسبیاری از افراد را به شهرای حاشیه ای رقم زده است . موضوعی که شاید در وهله اول اینطور استباط شود که به کاهش جمعیت و در نتیجه کمتر شدن چالش های پایتخت منجر می شود، اما اجبار خانوارهای به تامین مسکن در شهرهای حاشیه ای و الزام آنها برای سفرهای روزانه معضل دیگری را به پایتخت تحمیل می کند.