بیکاری همواره یکی از مشکلات جامعه ما بوده و درحال حاضر نیز این معضل در نقاط مختلف کشور دیده می‌شود. اما موضوعی که در ماه‌های اخیر دربخش جذب افراد جویای کار در بازار کار رخ داده تمایل نداشتن افراد غیرشاغل به فعالیت در واحدهای تولیدی و حتی غیرتولیدی است. آمارهای اخیر مرکز آمار ایران از […]

بیکاری همواره یکی از مشکلات جامعه ما بوده و درحال حاضر نیز این معضل در نقاط مختلف کشور دیده می‌شود. اما موضوعی که در ماه‌های اخیر دربخش جذب افراد جویای کار در بازار کار رخ داده تمایل نداشتن افراد غیرشاغل به فعالیت در واحدهای تولیدی و حتی غیرتولیدی است.
آمارهای اخیر مرکز آمار ایران از کاهش بیکاری در کشور حکایت دارد. مرکز آمار ایران، چندی قبل اعلام کرد که نرخ بیکاری در پاییز ۱۴۰۳ به ۷.۲ رسیده که درمقایسه با مدت مشابه آن در سال قبل ۴ درصد کاهش یافته است. براساس این آمار، نرخ بیکاری در ۲۶ استان کشور نیز تک رقمی شده است. این آمارها هرچند در ظاهر مسرت‌بخش است و می‌تواند امیدهایی در جامعه بوجود آورد اما باید دید در پشت این آمارها چه واقعه‌ای زیرپوست شهر در حال وقوع است. یکی ازعوامل مهمی که جوانان و به‌طورکلی افراد جویای کار را به اشتغال ترغیب می‌کند میزان دستمزد است. در اغلب موارد دستمزد مکفی باعث می‌شود که فرد به اشتغال تمایل پیدا کند اما هرچقدر میزان این دستمزد با توجه به هزینه‌های بالای زندگی کمتر و کمتر شود به‌همین نسبت تمایل افراد به کار و اشتغال کاهش می‌یابد. اتفاقی که از چندماه قبل در بازار کار رخ داده دقیقا به همین موضوع اشاره می‌کند که میزان دستمزد و حقوق کارگاه‌های تولیدی و خدماتی به حدی پایین است که حتی بیکارانی که به‌طور مستمر و بدون وقفه به‌دنبال رهایی از بیکاری هستند شغل‌های با دستمزد پایین، آنان را به کار ترغیب نمی‌کند. براساس تصمیم شورای عالی کار، حداقل دستمزد و حقوق ماهانه یک کارگر درسال ۱۴۰۳ حدود ۹ تا ۱۰ میلیون تومان است. درحال حاضر سن اغلب افراد جویای کار نیز زیر ۳۰ سال است. درحالی‌که این افراد معمولا فاقد مسکن و خانه شخصی هستند و احتمال اینکه در خانه پدری خود زندگی کنند وجود دارد. بااین‌حال ممکن است برخی ازاین افراد مستاجر باشند که درکنار هزینه‌های سنگین زندگی، باید اجاره‌های سرسام‌آور منزل مسکونی را نیز بپردازند. در این حالت میزان دستمزد بین ۹ تا ۱۰ میلیون تومان شاید برای جوانانی که در خانه پدری زندگی ‌می‌کنند مشکل کمتری ایجاد کند اما قطعا برای دسته دوم که مستاجر هستند گذران زندگی با این دستمزدها، بسیار دشوار و شاید غیرممکن باشد. اگر این دو دسته از افراد متاهل باشند و حتی اگر مستاجر نباشند، تامین هزینه زندگی برای هر دو گروه بسیار دشوار خواهد شد. با تولد اولین فرزند نیز این شرایط، دشوار و دشوارتر می‌شود. این گروه از خانواده‌ها با داشتن انواع مشکلات اقتصادی و غیراقتصادی درکنار فقر، ممکن است به آسیب‌های اجتماعی دیگری نیز مبتلا شوند. بسیاری از همین جوانان بخاطر علم به این نوع مشکلات معمولا قید ازدواج و تشکیل خانواده را می‌زنند و سن آنان نیز هر سال افزایش می‌یابد که این مساله سایر آسیب‌های اجتماعی مانند بی‌خانمانی، اعتیاد و حتی خودکشی را به‌دنبال دارد. همچنین دستمزدهای پایین باعث شده است که بسیاری از جوانان از کارهای تولیدی و اشتغال در کارگاه‌های تولیدی صرف‌نظر کنند. افراد جویای کار توقع دارند در کارگاه‌های تولیدی باتوجه به سختی کار، دستمزد و حقوق بیشتری بگیرند اما در این واحدها چنین چیزی نمی‌بینند و در نتیجه علاقه‌ای به کار در این مراکز نشان نمی‌دهند. بخاطر همین موضوع، تعداد جمعیت فعال کاهش می‌آید و این در آمار خود را نشان می‌دهد. اکنون تمایل به کار در واحدهای خدماتی افزایش یافته است و این دسته از افراد جویای کار ترجیح می‌دهند در این مکان‌ها جذب به کار شوند که این موضوع می‌تواند به تولید جامعه صدمات جدی بزند.
سعید فتاحی، مشاور کانون عالی انجمن‌های صنفی کارگران ایران، درباره آمار کاهشی افراد جویای کار می‌گوید: هزینه‌ها بالاست و حقوق پایین، برای همین بسیاری از افرادی‌که قبلا جویای کار بودند میلی به کار در بنگاه‌ها ندارند. به همین دلیل ممکن است بخشی از آمار مربوط به کاهش درخواست افراد در سن اشتغال باشد به طوری‌که این افراد که قبلا جویای کار بودند حالا دیگر منصرف شده‌‎اند. این موضوع در کاهش نرخ بیکاری محاسبه می‌شود که خب دلیل آن بهبود شرایط نیست، بلکه اتفاقا بدتر شدن اوضاع است. او افزود: اکنون بسیاری از کارگران با دو نوبت کار، به سختی می‌توانند هزینه‌های زندگی را سر به سر کنند. هزینه اجاره خانه بیش از نیمی از درآمد آن‌ها را می‌بلعد و بخش دیگر هم صرف اساسی‎ترین هزینه‌های زندگی می‌شود.
بنابراین نتیجه می‌گیریم برای بسیاری از کارها و شغل‌های فعلی نیروی کار وجود ندارد و این موضوع را نمی‌توان به کاهش بیکاری نسبت داد. افزایش هزینه‌های زندگی و پایین بودن دستمزدها باعث شده جوانان تحصیل‌کرده و غیرتحصیل‌کرده تمایل چندانی به کار مولد در مراکز تولیدی نداشته باشند. در این میان نامشخص بودن تمدید قراردادهای موقت کار و نیز بیمه نکردن کارگران از سوی کارفرمایان،‌ باعث عدم تمایل نیروی انسانی برای جذب به کار شده و به‌همین دلیل به سمت مشاغل کاذب کشیده می‌شوند.
افزایش حقوق و دستمزد از مهم‌ترین مسایل نیروی کار است و اگر این موضوع رفع شود تمایل نیروی انسانی به اشتغال و کار افزایش خواهد یافت و میزان تولید کشور نیز سیر صعودی به خود خواهد گرفت. بازنگری نظام قوانین مرتبط به حقوق و دستمزد کارگران و کارمندان می‌تواند موانع را بردارد تا نیروی انسانی درآمد مکفی داشته باشد و میزان تولید کشور نیز به نقطه قابل قبولی برسد.

  • نویسنده : علی حبیبی