آزادی بیان یعنی آزادی اندیشه و عقاید؛ به مفهوم دیگر آزادی بیان ابزاری است. برای رساندن اندیشه و عقیده‌ای بدون سانسور به دیگران حتی اگر عقیده ی دیگری را زیر سوال ببرد. در مقدمه اعلامیه جهانی حقوق بشر ظهور دنیایی که در آن افراد بشر در «بیان عقیده» آزاد و از ترس فارغ باشند، به‌عنوان […]

آزادی بیان یعنی آزادی اندیشه و عقاید؛ به مفهوم دیگر آزادی بیان ابزاری است. برای رساندن اندیشه و عقیده‌ای بدون سانسور به دیگران حتی اگر عقیده ی دیگری را زیر سوال ببرد.
در مقدمه اعلامیه جهانی حقوق بشر ظهور دنیایی که در آن افراد بشر در «بیان عقیده» آزاد و از ترس فارغ باشند، به‌عنوان بالاترین آرمان بشری اعلام شده‌است.
آزادی بیان معیاری اساسی برای هر نوع جامعهٔ چند صدایی و دموکراتیک است. نقض این آزادی همواره به نابودی سایر موازین حقوق بشر منجر می‌شود
وجود فرهنگ گفت و گو و نقدپذیری با میزان دموكراتیك بودن و نهادینه شدن دموكراسی در هر جامعه در ارتباط است و این رابطه دموكراتیك هم در رابطه حاكمیت با مردم و هم در درون خود مردم و هم در داخل مجموعه حاكمیت مطرح است.
بر اساس گزارش های جهانی جامعه ما در طبقه بندی های فعلی در حد وسط دموكراسی و در یك فضای خاكستری قرار دارد و این به معنای آن است كه در فضای سیاسی و اجتماعی كه ما در آن قرار داریم امكان نقد واقعی، منصفانه و بدون روتوش فراهم نیست.
البته حد و میزانی از نقد و نقدپذیری در جامعه ما وجو دارد كه اگر براساس فضای حاكم بر آن ارزیابی شود، جای امیدواری دارد كه شرایط موجود، زمینه و امكان رشد فرهنگ نقد و نقدپذیری در جامعه را تا اندازه ای می تواند فراهم كند.
البته با وقوع تحول انقلابی در ایران فرهنگ نقد و نقد پذیری یكی از آرمان های دینی و انقلابی جامعه ما بوده است بنابراین لازم است با مقایسه وضعیت موجود با آن آرمان ها، همواره در جهت بهبود فرهنگ نقد در جامعه تلاش كنیم.
جدی ترین چالشی كه ما در حوزه نهادینه شدن فرهنگ گفت و گو و نقدپذیری در جامعه با آن مواجهیم این است كه نظام آموزشی ما چارچوب و معیار ثابتی در اختیار افراد جامعه قرار نمی دهد و این امر باعث بروز یك سری تناقض ها در عرصه نقد و نقد پذیری در سطح جامعه می شود.
این پایه و ریشه است و اگر این موضوع در جامعه نهادینه شود و اعتقادی، درونی و وجدانی به نقدپذیری اعتقاد داشته باشیم كه اظهار نظر دیگران به نفع دیگری است و از مطلق اندیشی و تك روی نجات پیدا می كند، اگر به حقوق برابر برای همه اعتقاد داشته باشیم برای حق آنها نیز ارزش قائل هستیم.پیامبر گرامی اسلام(ص) با یاران خود مشورت می كرد و تسلیم آنها نیز می شد چون اعتقاد به نقدپذیری و مشورت داشت.
همه جامعه شناسان بر این مساله اذعان دارند، نظام سیاسی اجتماعی ای قدرتمند است كه دارای پایگاه مردمی قوی باشد و از جایگاه اجتماعی بالاتر و مقبولیت مردمی برخوردار باشد و این مساله اثبات شده و یكی از مولفه های مهم قدرت است.
ما باید اعتقاد و ارزش واقعی را نسبت به جامعه داشته باشیم چرا كه این موضوع موجب رهایی از تك روی، مطلق اندیشی و جزم اندیشی خواهد شد و ما را به مساله نقد پذیری سوق می دهد و موجب می شود تا زمینه های آن فراهم شود.
فضایی كه نقد در آن نیست و وقتی كسی می گوید هرآنچه كه من می گویم حق است و آنچه دیگری می گوید باطل است فاجعه بشری ایجاد می كند، باید به طور متقابل نظر دیگران را بپذیریم و به نظر دیگران ارزش قائل شویم.
گفت و گو، تقویت روح انسانی و ظهور و بروز خلاقیت انسانی است و به همین لحاظ گفت و گو آسان نیست و سخت تر از آن این است كه ما بتوانیم خود را برای شنیدن آماده كنیم.
نهایتا ، آزادی نشر و وجود رسانه های مستقل و آزاد از پیش زمینه ها و عوامل تقویت كننده فرهنگ گفت و گو و نقدپذیری در جامعه است . نقد بدون آزادی بی معنا است و اگر افراد جامعه در بیان خود حدی از آزادی ها را دارا باشند زمینه بروز و ظهور نقد نیز فراهم می شود.
نهایتا انچه از اهمیت ویژه ای برخوردار است نگاه به احاد جامعه ، نظر سنجی و روحیه مطالبه گری برای حل مشکلات است همانگونه که می دانیم هیچ قدرتی نمی تواند ابر قدرت باشد، مگر اینكه پایگاه اجتماعی قوی داشته باشد.

  • نویسنده : اشرف سادات جلال زاده