باز بودن اقتصاد یک عامل اجتناب‌ناپذیر در ایجاد رشد اقتصادی، اشتغال‌زایی و توسعه است. اما باز بودن به تنهایی منجر به موفقیت نمی‌شود. رقابت‌پذیری اقتصادها در جهان به هم‌پیوسته، تعیین می‌کند یک کشور تا چه میزان توانایی دارد پتانسیل‌های پدید‌آمده از طریق دسترسی به بازار جهانی را به فرصت‌هایی برای بنگاه‌ها و مردمان خود تبدیل […]

باز بودن اقتصاد یک عامل اجتناب‌ناپذیر در ایجاد رشد اقتصادی، اشتغال‌زایی و توسعه است. اما باز بودن به تنهایی منجر به موفقیت نمی‌شود. رقابت‌پذیری اقتصادها در جهان به هم‌پیوسته، تعیین می‌کند یک کشور تا چه میزان توانایی دارد پتانسیل‌های پدید‌آمده از طریق دسترسی به بازار جهانی را به فرصت‌هایی برای بنگاه‌ها و مردمان خود تبدیل کند. رقابت‌پذیری را می‌توان به عنوان مجموعه عواملی از سیاست‌ها، نهادها، استراتژی‌ها و فرآیندها دانست که سطح بهره‌وری پایدار اقتصاد اعم از اقتصاد جهانی، اقتصاد قاره‌ای، اقتصاد منطقه‌ای و حتی اقتصاد شهری را تعیین می‌کند. رقابت‌پذیری عموماً به عنوان یک مفهوم نسبی شناخته می‌شود به این معنا که گفته می‌شود یک اقتصاد از اقتصاد دیگر رقابت‌پذیرتر است. به این ترتیب بسیاری گمان می‌کنند سیاست رقابت‌پذیری یک بازی سرجمع صفر است. در واقعیت، ارتقای رقابت‌پذیری به معنای خلق شرایطی است که به اقتصاد اجازه دهد منابع محدود را به نحوی اختصاص دهد که همزمان با تغییرات عوامل بیرونی و درونی اقتصاد، فرصت‌های اقتصادی بیشتری پدیدار شوند. از این‌رو رقابت‌پذیری به معنای تخصیص بهینه منابع یک بازی برد-برد خواهد بود. از طرفی به منظور حداکثرسازی منافع تجارت و به دست آوردن منافع زنجیره ارزش جهانی، ضروری است که باز بودن اقتصادی با رقابت‌پذیری بین‌المللی ترکیب شود، با این تاکید که رقابت‌پذیری بین‌المللی برآیند اقدامات و سیاست‌هایی است که در درون اقتصاد محقق می‌شود.

اقتصاد ما در رده اقتصادهای بسته طبقه‌بندی می‌شود.» نتیجه همین یک جمله کوتاه برای مردم ایران، معادل فقر، عقب‌افتادنِ سطح زندگی در مقایسه با مردم کشورهای همسایه و انبوهی از مشکلات اجتماعی است. شکی نیست که تحریم‌ها به اقتصاد ایران آسیب رسانده است، اما نباید زیان سال‌ها سوءمدیریت اقتصادی را دست کم گرفت. رشد تولید بالفعل و پایین ایران نسبت به تولید بالقوه، تورم بالا و نوسانات رشد اقتصادی را نمی‌توان در تحریم‌ها ردیابی کرد و ریشه‌های داخلی ناشی از دوره‌های طولانی سوءمدیریت اقتصادی دارد. دستکاری قیمت‌ها، رانت‌جویی، سیستم بانکی ضعیف و مؤسسات مالی توسعه‌نیافته جزو عوامل اصلی هستند. لیکن تحریم‌ها برخی از این روندها را تشدید کرده و اجرای اصلاحات به شدت مورد نیاز را به تأخیر انداخته است.

در زمان افزایش شدت تحریم‌ها، دولت‌ها گرایش به سیاست‌های ضدبازار، مانند پرداخت یارانه‌های سنگین برای غذا و انرژی دارند، و حتی ممکن است آنها را تشدید کنند، یا برای کاهش نرخ ارز به سیستم ارز چندنرخی متوسل شوند، همان‌گونه که در سال ۹۷ و با خروج دولت ترامپ از توافق هسته‌ای و افزایش شدید نرخ ارز شاهد آن بودیم. تحریم‌ها بر رشد تولید اثری کاهنده و حدود ۲ درصد در سال دارد که وقتی در طول زمان انباشته شود قابل توجه است. حتی اگر عملکرد رشد ایران را در دوره ۱۴٠٠-۱۳۷٠ با ترکیه و سایر اقتصادهای نوظهور و با اندازه مشابه مقایسه کنیم، متوجه می‌شویم که رشد تولید ۳ درصدی اقتصاد ایران هنوز کمتر از میانگین رشد ۴،۴ درصدی است که توسط اندونزی، ترکیه، کره جنوبی و تایلند در یک دوره مشابه تجربه شده است.

در یک «اقتصاد بسته»، شما نمی‌توانید به راحتی در «بازار» با سایرین رقابت کنید، چرا که رقبا اجازه رقابت به شما را نمی‌دهند. راه‌انداختن یک کسب‌وکار در یک اقتصاد بسته هم بسیار دشوار است، چرا که اولا کوهی از کاغذبازی پیشِ رویِ شما است و دوما همان  رقبا به شما اجازه نمی‌دهند وارد گود رقابت شوید..

عجیب‌تر اینکه حتی کشورهایی که کمتر از ۵ درصد از جمعیت آنها به برق دسترسی دارند (جمهوری دموکراتیک کنگو)، یا درگیر جنگ داخلی هستند (یمن) و یا در رده فقیرترین کشورهای جهان قرار دارند (بورکینافاسو)، باز هم از منظر «آزادی اقتصادی» جایگاهی بهتر از ایران را به خود اختصاص داده‌اند. نتیجه این خواهد بود میزان سرمایه‌گذاری افت پیدا می‌کند؛ بازاری بدون «رقابت» و پر از «انحصار» شکل می‌گیرد؛ درآمد مردم نمی‌تواند از سطح مشخصی بالاتر برود و در نهایت، ناکارآمدی‌ها و کژکارکردها به حوزه سیاست سرریز می‌کنند.

 

  • نویسنده : مهران حسینی