برای قرن‌ها، افسانه‌ی الدورادو یا «مرد زرین»، یکی از الهام‌بخش‌ترین روایت‌های قاره‌ی آمریکا بوده که ذهن کاوشگران، تاریخ‌نگاران و ماجراجویان را درگیر خود کرده است. برخلاف آنچه امروزه در ذهن بیشتر افراد نقش بسته، افسانه‌ی الدورادو در اصل به یک شهر یا امپراتوری طلا مربوط نبود، بلکه یک فرد تعلق داشت: “رئیس قبیله‌ی موئیسکا” که […]

برای قرن‌ها، افسانه‌ی الدورادو یا «مرد زرین»، یکی از الهام‌بخش‌ترین روایت‌های قاره‌ی آمریکا بوده که ذهن کاوشگران، تاریخ‌نگاران و ماجراجویان را درگیر خود کرده است. برخلاف آنچه امروزه در ذهن بیشتر افراد نقش بسته، افسانه‌ی الدورادو در اصل به یک شهر یا امپراتوری طلا مربوط نبود، بلکه یک فرد تعلق داشت: “رئیس قبیله‌ی موئیسکا” که بنا بر روایت‌ها، در مراسم تاج‌گذاری، بدن خود را با گرد طلایی می‌پوشاند و در آب‌های دریاچه‌ی گواتاویتا در ارتفاعات کلمبیا شیرجه می‌زد تا این طلا را به خدایان تقدیم کند. این آیین مذهبی و سیاسی، برای فاتحان اسپانیایی شگفت‌انگیز و گیج‌کننده بود و با گذشت زمان، به شکل اغراق‌آمیزی به افسانه‌ی شهری طلایی در دل جنگل‌های ناشناخته‌ی آمازون تبدیل شد.
افسانه‌ی الدورادو در قرن شانزدهم همزمان با ورود فاتحان اروپایی به آمریکای جنوبی، به سرعت در ذهن اروپاییان تثبیت شد. سفرهایی که به دنبال یافتن این سرزمین طلایی انجام شد، اغلب با شکست و مرگ همراه بود. از جمله مهم‌ترین این سفرها، کاوش گونزالو پیسارو و فرانسیسکو د اوریانا در دهه‌ی ۱۵۴۰ بود که به قصد یافتن ثروت بی‌پایان در دل آمازون، سفری خطرناک و طولانی را آغاز کرد. هرچند این سفر نتوانست دستاوردی عینی در زمینه‌ی کشف الدورادو داشته باشد، اما روایت‌های آنان از جوامع بزرگ و سازمان‌یافته‌ی بومی، جرقه‌ای در ذهن کاوشگران و پژوهشگران بعدی ایجاد کرد.
تمدن‌های پنهان‌شده: وقتی افسانه رنگ واقعیت می‌گیرد

با پیشرفت علم و فناوری، رویکردهای باستان‌شناسی نیز تغییر کرده‌اند. یکی از انقلابی‌ترین ابزارهای اخیر در این زمینه، فناوری لیدار (LiDAR) است. در سال ۲۰۲۲، گروهی از پژوهشگران با استفاده از لیدار، موفق شدند ده‌ها محوطه‌ی باستانی را در منطقه‌ی آمازون بولیوی کشف کنند که پیش‌تر زیر پوشش انبوه جنگل پنهان مانده بودند. این کشفیات که به فرهنگ “کاسارابه” نسبت داده می‌شوند، بیانگر وجود جوامعی با ساختار پیچیده‌ی اجتماعی، مهندسی و معماری هستند.

یکی از این کشفیات مهم، محوطه‌ای به نام Cotoca بود که مساحتی بالغ بر ۵۰۰ هکتار دارد و شامل ساختارهایی چون اهرام، سکوهای بلند، جاده‌های مرتفع، و سامانه‌های دقیق آبیاری است. وجود چنین زیرساخت‌هایی نشان‌دهنده‌ی سازمان‌دهی سطح بالا و دانش پیشرفته در حوزه‌های مختلف است. کشف دیگر مربوط به سایت Landívar است که در عین کوچک‌تر بودن، دارای طراحی منظم شهری و سازه‌های تدافعی است. این داده‌ها نه‌تنها وجود ساختارهای سیاسی و دینی را اثبات می‌کنند، بلکه نشان می‌دهند که جوامع بومی این منطقه، برخلاف تصورات پیشین، دارای تمدن‌هایی بزرگ و با ثبات بوده‌اند.
این اکتشافات علمی، به نوعی افسانه‌ی الدورادو را به عرصه‌ی واقعیت نزدیک کرده‌اند. در حالی‌که شهر طلا هرگز به شکلی که در تخیل اروپاییان تصور می‌شد وجود نداشته، اما کشف این شهرها و ساختارهای وسیع نشان می‌دهد که اروپاییان بی‌دلیل تصور نکرده‌اند که در دل جنگل، ثروتی عظیم نهفته است. طلا ممکن است بیشتر به‌صورت نمادین و آیینی مورد استفاده قرار می‌گرفته باشد، اما تمدن‌هایی که این آثار را پدید آوردند، از نظر مقیاس و عظمت، چیزی کمتر از یک افسانه نداشتند.

الدورادو شاید هرگز شهری با خیابان‌هایی از طلا نبوده، اما یافته‌های اخیر آمازون نشان می‌دهند که چیزی به همان اندازه شگفت‌انگیز در دل این جنگل نهفته بوده است. افسانه‌ی الدورادو بیش از آنکه صرفاً روایتی خیالی باشد، آیینه‌ای از کنجکاوی بشر، تلاش برای کشف ناشناخته‌ها و واکنش‌های استعمارگرایانه نسبت به مظاهر فرهنگی دیگر است. اکنون، با بازخوانی این افسانه از نگاه علم مدرن، درمی‌یابیم که حقیقت، گاهی از خیال نیز شگفت‌انگیزتر است.

  • نویسنده : ونوشه شکری