پرسش های متعددی هست که چرا اقتصاد ما منبع پایه است، چرا به نیروی کار اهمیت نداده ایم، چرا وابسته به فروش محصولات خام از قبیل نفت و گاز و حتی محصولات کشاورزی هستیم که خود صادرات محصولات کشاورزی هم نوعی خام فروشی است. چرا سهم نیروی کار این همه نازل است، چرا سهم سرمایه […]

پرسش های متعددی هست که چرا اقتصاد ما منبع پایه است، چرا به نیروی کار اهمیت نداده ایم، چرا وابسته به فروش محصولات خام از قبیل نفت و گاز و حتی محصولات کشاورزی هستیم که خود صادرات محصولات کشاورزی هم نوعی خام فروشی است. چرا سهم نیروی کار این همه نازل است، چرا سهم سرمایه های صنعتی قلیل است و سهم سرمایه های مالی بیشتر است. چرا از تسهیلات بانکی اکثریت قریب به اتفاق محروم مردم هستند. همین الان بسیاری تلاش می کنند که قیمت ها پایین نیاید؛ پاسخ به این پرسش ها نشان می دهد ریشه آن کجاست و البته پاسخ به اینها مفصل است. محققانی از هاروارد در دهه های اول ۱۳۰۰ به ایران آمدند که یکی از آنها ریجاد الیوت بندیکت بود و در سال ۱۹۶۴ کتابی تحت عنوان تامین مالی صنعتی در ایران منتشر کرد و به تشریح تغییر الگوی های مصرفی، انباشت دارایی هایی از محل واردات و خرید املاک و مستغلات انباشته شده در ایران پرداخته بود.”ایرانیان بخشی از درآمدهای خود را به ساخت ویلا، و سفرهای اروپا اختصاص می دهند؛ سرمایه داری صنعتی ارجحیت ندارد و ساخت و ساز مسکن لوکس بیشترین حجم سرمایه گذاری را دارد که این شرایطی است که تولیدکننده صنعتی آسیب می بیند.” و این دقیقا وظیفه اصلی دولت است که با فرهنگ سازی بتواند میل مردم را در سرمایه گذاری ها تغییر دهد منظور از دولت همان قدرت نظام است مگر نه معلوم است دولت به تنهایی نمی تواند همه این مسایل را حل کند.
از سویی دیگر افزایش فروش نفت خام، باعث افزایش وابستگی حقیقی بودجه کشور به نفت می شود.طبیعی است که وقتی بودجه کشور عمدتا به نفت وابسته باشد، همواره نگران نوسانات قیمت یا تحریم های جدید مبنی بر نخریدن نفت از سوی دیگر کشورها یا کارشکنی در بازگشت پول فروش نفت باشیم.
کارشکنی های دشمنان ما و در صدر آنها آمریکا و سعودی ها و جنگ نفتی که با روش های گوناگون مانند افزایش تولید نفت شل و یا افزایش بی سابقه تولید نفت هم نشانه های دیگری از متزلزل بودن تکیه بر فروش نفت است.
تجربه چند سال اخیر و کاهش قیمت جهانی نفت نشان داده که نمی توان به هیچ عنوان چشم امیدی به دلارهای نفتی داشت. این موضوع زمانی مهم تر جلوه می کند که بدانیم، بسیاری از کشورها با فشار مستقیم یا توطه غیرمستقیم این کشور، خرید نفت از کشورمان را تحریم می کنند.
به طور دقیق تر می توان نشان داد که از بین بیش از ده کشور بزرگ تولیدکننده نفت تنها نروژ که دارای ساختار سیاسی و تاریخی کاملا متفاوتی با بقیه کشورها است و البته توانسته است به شیوه ای متفاوت و معقول درآمد های نفتی را مدیریت کند و رشد اقتصادی مناسبی را تجربه کرده و بقیه کشورها عموما با مسائل مهمی در این رابطه مواجه بوده اند.
صورت مسئله نشان می دهد که سرازیر شدن درآمد متوسط سالیانه بیست و پنج تا سی میلیارد دلار به اقتصاد کشور نتوانسته است رشد مناسبی را به دنبال داشته باشد وحتی موجب تاثیرات منفی جبران ناپذیری بر پیکره اقتصاد ایران شده است.
از سویی دیگر تخصیص منابع به بازار اتفاقی بود که بعد جنگ در ایران افتاد و این رویکرد به همه عرصه های دیگر اجتماع نیز تعمیم داده شد که بحران امروز حاصل حاکمیت این تفکر بوده است، اما نکته این است که بازار نمی تواند بر همه حوزه های اجتماعی و فردی حاکم باشد، علت هم این است که جامعه علاوه بر اصل عمل متقابل یا حاکمیت قانون (افراد از قانون تبعیت می کنند و حمایت دریافت می کنند) به دو اصل دیگر نیازمند است. اصل مساوات طلبی (مشارکت) یا فرصت های برابر که برای گروه های مختلف و شهروندان فراهم می شود و می تواند به مشارکت اجتماعی آحاد جامعه منجر شود و به میزانی که از منافع اجتماعی برخوردار می شوند به همان میزان هم به ارزش های آن جامعه وفادار می شوند و از ثبات و ارزش های آن جامعه دفاع می کنند.

  • نویسنده : سعید افشاری (پویش)