ایران با آنکه از هشت عامل زیر بنای قدرت، هفت عامل را حداقل در فاز منطقه ای در سطح بالا دارد، این نقد به آن وارد است که دیپلماسی آن نتوانسته این مولفه های قدرت را بکار بگیرد و یک هژمونی پیش برنده مبتنی بر منافع ملّی داشته باشد و از همین رو است که […]

ایران با آنکه از هشت عامل زیر بنای قدرت، هفت عامل را حداقل در فاز منطقه ای در سطح بالا دارد، این نقد به آن وارد است که دیپلماسی آن نتوانسته این مولفه های قدرت را بکار بگیرد و یک هژمونی پیش برنده مبتنی بر منافع ملّی داشته باشد و از همین رو است که به گفته معاون اوّل رییس جمهوری نتوانسته در مقابله با آمریکا و تهدیداتی که متوجه آن بویژه در زمینه اقتصادی داشته ، حتی روی دوستانش نیز حساب کند، و حداکثر کاری که توانسته انجام دهد، دور زدن تحریم ها بوده است که به گفته جواد ظریف وزیر امور خارجه،  تهران برای این کار « صدها میلیارد دلار خرج کرده است. پولی که معادل  هزینه ساخت ۲۶۶ برج (مثل) خلیفه(دوبی) یا ۳ میلیارد تومان به همه خانواده های فقیر ایران است.»

در سیاست یک اصل اساسی و پایه ای وجود دارد که می گوید ؛ هیچ دوستی و هیچ دشمنی همیشگی نیست،  منافع من تعیین می کند که تو  در کدام سمت من و تا کی قرار بگیری.هانس جی. مورگنتا (۱۷ فوریه ۱۹۰۴ – ۱۹ ژوئیه ۱۹۸۰) نظریه‌پرداز آمریکایی آلمانی تبار و استاد روابط بین الملل و علوم سیاسی که او را  پدر علم سیاست خارجی  در نیمه دوم قرن بیستم و همچنین یکی از بنیان‌گذاران نظریه واقع گرایی در روابط بین‌الملل خوانده اند ، بر این نظر است که برآیند مشترک بازیگران عرصه سیاست،  تلاش برای به دست‌گیری قدرت، حفظ آن و نمایش قدرت به منظور کسب اعتبار و وجه بین‌المللی است. مورگنتا معتقد است که دولت مردان خاورمیانه، رؤیایی فکر می‌کنند و علمی نمی‌اندیشند و از این جهت در نظریه موازنه قدرت ، مفهوم «منافع ملی»  را محور اصلی مباحث خود قرار نمی‌دهند.

از نظر وی «اهداف سیاست خارجی باید برحسب منافع ملی تعریف شوند.» و «منافع ملی بر حسب قدرت تعریف می‌شود». به طور مُسلّم برای مورگنتا ، قدرت و منافع ملّی دو مفهوم اصلی و کلیدی است. مهم‌ترین پیام مورگنتا در کتاب «سیاست میان ملت ها»  تفکیکی است بین «آنچه هست» و «آنچه باید باشد»، یعنی واقعیت و آرمان !

علمای سیاست خارجی از جمله مورگنتا هشت عامل اصلی را به عنوان زیر بنای قدرت ذکر کرده‌ است: ۱- موقعیت جغرافیایی ۲- وجود منابع طبیعی ۳- ظرفیت صنعتی ۴- وضعیت آمادگی نظامی ۵-جمعیت ۶- خصوصیات ملّی ۷- روحیه ملّی و  ۸ – کیفیت دیپلماسی.

سياست خارجي يك كشور معمولا سوای از تعاريف كلی و مضمونی، در چهارچوبي شكل می گيرد كه به آن ” منافع ملّی” گفته  می شود. سياست خارجی يك كشور با حضور و بازي بازيگران متعددی شکل می گيرد كه ” واقعی” و نه ” آرمانی ” هستند و در چهارچوبي صورت مي پذيرد كه هر بازيگر عرصه بين الملل براي آن تعريف دارد. اصلي ترين نكته در اين خصوص، شناخت اين واقعيت ها و ميزان تاثير گذاري آنها و شناخت حدود منافع دو طرف است.

سياست خارجی در صحنه بازی در روابط بين الملل بر اين مبنا شكل مي گيرد كه حدود بازی تا كجاست، منافع ملّی يك طرف تا كجا امكان پيشروی دارد و در آن سوی بازی، طرف مقابل تا چه حد و تا كدام نقطه می تواند مطمئن باشد كه می تواند به بازي ادامه دهد بدون اينكه منافع اش تضييع شود.

واقعيت هاي عرصه بين الملل حكم مي كند كه اين مولفه ها را هم در خودمان و هم در نزد بازيگر و  يا بازيگران ديگر بشناسيم و با يافتن نقطه اشتراك، سعی در تطبيق آنها با يكديگر معطوف به كسب بيشترين منفعت نماييم.

منافع ملّی محدوده خاصي ندارد و به همين دليل نمی توان بازيگر و يا بازيگرانی را در صحنه روابط بين الملل ناديده گرفت. موفق ترين بازيگران بين المللي آنهايی هستند كه اين روابط را می شناسند و برای  بازی خود در عرصه  بين الملل به عنوان محلی برای تعامل بين المللی چهارچوب تعريف كرده اند و قادرند تهديدها را براي  تامين منافع ملّی به فرصت تبديل كنند و كار مهمتر آنها نهادينه كردن اين چهارچوبهاست كه اصل عمده و اساسی آن،  شناور بودن منطبق بر بازی ديگر بازيگران است.

“جان مینارد کینز” اقتصاددان برجسته انگلیسی گفته است :« برای واژگون کردن اساس یک مملکت ، هیچ وسیله ای ظریف تر و مطمئن تر از کاهش ارزش پول رایج نیست… تنزل ارزش پول رایج ، تمام نیروهای پنهان اقتصادی را در راستای نابودی به کار می گیرد ! و این عمل را به گونه ای انجام می دهد که حتی یک نفر از میلیون ها نفر نیز متوجه آن نمی شود..

در مقابله آمریکا با ایران و بحث فشار حداکثر اقتصادی ، واشنگتن نظریه کینز را مورد توجه قرار می دهد. اقتصاد ایران بخصوص با یک دولت چاق و دست و پاگیر ، و‌ ریخت و پاش های بی حساب و کتاب به حد کافی آسیب پذیر است و امکان هیچ ریسکی در آن وجود ندارد . بنابر این باید تعارف ها را کنار گذاشت وبا تمام قوا برای رسیدن به استانداردهای جهانی کوشید وشعارها را کنار گذاشت.

  • نویسنده : سعید افشاری (پویش)