مشکلات در کمبود منابع آب و خشکسالیهایی که یکی از پس دیگری در روستاهای مختلف کشور به خصوص در نوار مرکزی و جنوبی شاهد آنها مهاجرت شکل گرفته و سبب موج مهاجرت روستاییان به شهرها و آسیبهای زیست محیطی در اثر خشک شدن تالابها، دریاچهها و رودخانهها و… شده است. کمبود منابع آب و خشک […]
مشکلات در کمبود منابع آب و خشکسالیهایی که یکی از پس دیگری در روستاهای مختلف کشور به خصوص در نوار مرکزی و جنوبی شاهد آنها مهاجرت شکل گرفته و سبب موج مهاجرت روستاییان به شهرها و آسیبهای زیست محیطی در اثر خشک شدن تالابها، دریاچهها و رودخانهها و… شده است. کمبود منابع آب و خشک شدن دریاچهها و رودخانهها امروز سبب اعتراض و نقدهای فراوان در شهرهای مختلف شده است، حتی مردمی که صدها کیلومتر با تالاب هورالعظیم فاصله دارند، از مرگ این تالاب که روزگاری بزرگ و خروشان بود، ناراحت و دلواپس هستند.
توسعه پایدار در بخش مدیریت منابع آبی موضوعی است که از دیرباز مورد توجه ایرانیان بوده است. کاوشهای انجام گرفته در شوش، کاشان، جیرفت و… گواهی میدهد که کشاورزی در این سرزمین قدمتی ۱۰ هزارساله داشته است و سرزمینهای غرب زاگرس مهمترین خاستگاه کشاورزی، مدیریت منابع آبی و تمدن اثرگذار در جهان بوده است. ایرانیها راهکارهای متنوعی را برای غلبه بر جغرافیای خشک سرزمین خود به کار میگرفتند. از سازههای آبی برای برداشت خردمندانه آب از رودها، ایجاد قناتها که کیلومترها آب را بدون ذرهای هدر رفت به مقصد میرساندند تا جمعآوری آب باران و سدسازی همه گواهی بر این ادعا هستند. با این میزان از تجربه و دانش ایرانیها متوجه شدند سدها باعث تخریب اکوسیستم در پایین دست و هدر رفت ذخیره آب از راه تبخیر میشوند و در نهایت رسوب ناشی از جریان آب، پس از چند سال سد را ناکارآمد میکند. به همین دلایل این شیوه را برای کنترل و ذخیره آب کنار گذاشتند. جالب است بدانید هنوز آثار به جا مانده از سدهای ایزدخواست، بند میزان و بند بهمن وجود دارد.
اما چه شد که تمامی تجارب و دانش نیاکانمان را فراموش کردیم و کشورمان را به لبه پرتگاه نابودی منابع آبی رساندیم؟ تقلید از الگوی توسعه غیربومی و توسعه بر اساس مدلهای غربی در بخش آب از دهه ۳۰ شمسی در کشور ما آغاز شد و بهکارگیری نسنجیده فناوری و تکنولوژی نابخردانه تا به امروز ادامه دارد. بعد از انقلاب هم به غلط، سدسازی به عنوان تنها رویکرد تأمین آب کشور معرفی شد. بدون راستیآزمایی و ارزیابی، شمار سدها پیوسته افزایش یافت تا جایی که در سال ۱۳۸۹ تعداد ۱۲۶۵ سد (۵۸۴ سد در دست بهرهبرداری -۱۲۸ سد اجرایی و ۵۵۳ سد در مرحله مطالعاتی) داشتیم. از این تعداد حدود ۱۰۰ سد بر روی حوزه آبریز کارون تعریف و طراحی شده است. اکنون حدود ۴۰ سد در مرحله احداث یا بهرهبرداری قرار گرفته است. یعنی در طول مسیر ۹۵۰ کیلومتری کارون، هر ۱۰ کیلومتر یک سد بر روی آن احداث کرده یا در حال ساخت آن هستیم!
از سویی دیگر وبه عنوان مثال درست است که در خوزستان پنج رودخانه داریم اما برای مدیریت آنها باید سرمایهگذاری و تحقیق کنیم. سدها جنبه تبلیغاتی دارند و به همین دلیل سدسازی در کشور ما انجام میشود اما بعد شبکه آبرسانی آن ساخته نمیشود. یعنی آب به خانه مردم نمیرسد و مردم تشنه میشوند. ما نیاز به مطالعه، سرمایهگذاری، شبکهسازی و لولهکشی داریم؛ هیچکدام از این اقدامات انجام نمیشود و فقط دیوارهای به اسم سد داریم که اگر باران نیاید هر دو سمت آن خشک میشود.خوزستان الان آب دارد اما آب به دست مردم نمیرسد. وقتی هم که باران میآید در آبادان آب با فاضلاب قاطی میشود. به همین دلیل استانی که سالهاست به یک ایران نان، عظمت، پول و نفت داده خودش درگیر مسئله آب است.
ناگفته نماند که در بخش ایرانی هور، خشک کردن بخشهای بزرگی از تالاب به بهانه برداشت و استخراج نفت یکی دیگر از دلایل عمده بروز این بحران محیط زیستی در خوزستان بوده است در حالی که میشد با صرف هزینهای بیشتر برداشت از طریق سکوهای نفتی انجام شود. این خشک کردن به دلیل سیاستهای غلط باعث شده است بسیاری از گونههای بینظیر جانوری از جمله انواع ماهیان، لاکپشت فراتی، شنگ و گاومیشها و پرندگان آبزی و کنار آبزی به دلیل بحران بیآبی و عدم اختصاص حقآبه هور العظیم با مرگ دست و پنجه نرم کنند.
- نویسنده : سعید افشاری (پویش)
Thursday, 21 November , 2024