مجموعه آثار طراحی و نقاشی‌هایآویسا هاشمی، با عنوان “سیر نزولی و صعودی”، در فضایی مجزا از گالری دیدار به‌نمایش‌درآمده است. این بخش که به “دیدار بازار” شناخته می‌شود میزبان آثار هنرمندی است که متولد ۱۳۷۹ بوده و دانش‌آموخته نقاشی از دانشگاه هنر است. در مواجهه با آثار او، مفهوم “روی‌آورندگی” به‌تدریج در قالب تصویر به […]

مجموعه آثار طراحی و نقاشی‌هایآویسا هاشمی، با عنوان “سیر نزولی و صعودی”، در فضایی مجزا از گالری دیدار به‌نمایش‌درآمده است. این بخش که به “دیدار بازار” شناخته می‌شود میزبان آثار هنرمندی است که متولد ۱۳۷۹ بوده و دانش‌آموخته نقاشی از دانشگاه هنر است. در مواجهه با آثار او، مفهوم “روی‌آورندگی” به‌تدریج در قالب تصویر به تماشاگر منتقل می‌شود
گزینش‌هایی که از طبیعت داشته است در بخش برخورد تکنیکی او نقطه عطفی است که همواره مخاطب را به جهان تمثیلی وصل می‌کند. هم خیال و هم واقعیت است. برون و درون، بدویت و معاصریت و تضاد بین باور واقعیت و یا پذیرش مجاز در نمای اولیه و عمق تصویر، محسوس است. اما سؤال این است: آیا این جهان واقعی است، یا سایه‌ای از جهانی دیگر؟
بنا به فرضیه “کانت – لاپلاس” خورشید و سیارات به‌صورت هم‌زمان پدید آمده‌اند؛ درحالی‌که شواهد دیگری از پیدایش خورشید و سیارات در زمان‌های مختلف حکایت دارند. همچنین بر اساس نظریه “اوری – کوپر” خورشید و توده‌های ابر هم زمان با تجمع ذرات گاز در فضا شکل‌گرفته‌اند. از منظر این نوشتار مناسب دیده شد که به این فرضیه و حکم از آنجایی پرداخته شود که تطبیق عناصر تجسمی و بیانیه قالب آویسا، چنین رویکردی را به همراه دارد. هرچند قطعیتی برای این منظر و یا تطبیق با آثار او نیست، اما نگاه او تلفیقی از عالم “ماده و متافیزیک” است که انسان را از زیستگاه اولیه خود تا به امروز به کاوش در سرگشتگی بی‌انتهایش وادار کرده است. نتیجه سیروسلوک او در طبیعت، بررسی حال و احوال انسان امروز است. همچنین توجه ویژه او به “پراکندگی عواطف و افکار”با جدلی که همراه همیشگی اوست، پرسش‌های آغازین و آخرین او را عینیت بخشیده است.
جرم رنگ‌ها و نیرویی که بر میدان دید ناظر ایجاد می‌کند و تقابل و تعامل پیکره‌هایی که سایه‌وار طراحی شده‌اند بیانی از وضعیت هم زمانی از تجربه ایست که پرسش‌های بازگو نشده را بازنمایی می‌کند. این سایه‌وار بودن حضور انسان در آثار او به‌مثابه شی وارگی ست که گویا مقهور اضداد در جهان‌بینی معاصر است.
استقرار پیکره‌های به‌ظاهر خاموش او ارجاعی به هوشیاری و آگاهی از سرگشتگی “خویشتن خویش”و تنازع‌بقایی است که به پایندگی او منجر به شود حتی اگر او را به سمت تاریکی و فساد هدایت کند. فضایی که به‌ظاهر بازسازی طبیعت است، بخشی از ماهیت انسان و زیر ساخت جامعه صنعتی شده ایست که بیش از قبل بایستی سیمرغ‌های مرده را از خاکستردان‌هایی که به واسطه این همه گنگی ایجاد شده ست به آواز و پرواز دسته‌جمعی فراخواند.

  • نویسنده : غزال زارع